افتخار آفرینی مردان باج خواهی زنان
افتخار آفرینی مردان باج خواهی زنان
افتخار آفرینی مردان باج خواهی زنان به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری
دانشجو، دانش آموزان جمهوری اسلامی ایران، در بیست و هشتمین المپیاد جهانی
کامپیوتر روسیه موفق به کسب دو مدال طلا و دو مدال نقره شدند. در المپیاد جهانی کامپیوتر 2016 که در کشور روسیه برگزار شد، تیم ایران
با کسب دو مدال طلا و دو نقره در رتبهبندی مدالی چهارم و در رتبهبندی نمرهای سوم
شد. در این دوره از رقابتها علی بهجتی و آرش محمودیان بیدگلی مدال طلا،
امیرمحمد دهقان و سیدپارسا میرطاهری مدال نقره را کسب کردند. بر اساس این گزارش، پیش از این، دانشآموزان جمهوری اسلامی ایران با کسب چهار
مدال موفق به تصاحب جایگاه ششم بیست و هفتمین المپیاد جهانی کامپیوتر شده
بودند.
قضاوت را به زنان
بده و شاهد نابودی عدالت باش!!!!! قضاوت شغلی حساس، بسیار مخاطره آمیز و حاشیه ساز است. شغلی
در بالاترین سطح علوم انسانی و با معیار ها و ضوابط خاص خودش. قضاوت به نوعی تداعی کننده عدالت، برابری،
ایستادگی در برابر ظالم، جلوه گاه بالاترین سطح فرهنگ سیاسی و اجتماعی جامعه که
خطا در آن نه تنها ظلم به مظلوم بلکه زمینه ساز ابتذال جامعه و سوق آن به بدویت را فراهم می کند. شاید
بتوان به جرات گفت که قضاوت صحیح اساس تمدن را تشکیل می دهد چراکه یکی از تفاوت
های اساسی جامعه مترقی از بدوی قانون حاکم برآن است که در جوامع بدوی وجود ندارد و
قضاوت در واقع استخراج قوانین مدنی و تطبیق ان با شرایط واقعی است که از این طریق
قضاوت شاهراه تبدیل جامعه متمدن بالقوه که در سطرهای کتب قانون به نگارش درامده به
جامعه متمدن بالفعل است. قاضی شخصی است که قضاوت می کند. خوب را از بد و مظلوم را از
ظالم تشخیص می دهد. قاضی تجلی انسانی عمل قضاوت است که بزرگترین رسالتش احقاق حق
شهروندان یک جامعه طبق قانون آن جامعه است. فساد یا اشتباه قاضی تحت هر عنوانی و
به هر بهانه ای بذر توحش را در مزرعه جامعه انسانی آبیاری می کند و زمینه ساز
برگشت جامعه به قانون جنگل را فراهم می کند. بنابراین قاضی حق اشتباه ندارد و باید
تسلط کامل به متون پیچیده قانون و حتی علوم روان شناختی باشد و در هر حال تحت
تاثیر جو دادگاه واقع نشده و از حدود عدالت و عقلانیت خارج نشود. اما علاوه بر
دانش و تجربه قاضی عوامل دیگری نیز موثرند. قضاوت در واقع نیاز به توانایی خاصی در
مغز دارد که این توانایی در افراد بشر یکسان نیست. این توانایی خاص مربوط به قدرت
استدلال پسا تعریفی می باشد. اما استدلال پسا تعریفی چیست؟؟؟ این نوع استدلال و شناخت مربوط به درک پیمان های اجتماعی و
پایبندی به اصولی که جامعه را در برگرفته و نفع همگانی در بر دارد است. قضاوت
نمونه ای کامل از این نوع استدلال است. شخص
قاضی باید از این قدرت ذهنی برای تشخیص قانون و تعمیم آن به یک شرایط واقعی و
همچنین درک بهترین تصمیم در هر مورد که منجر به حصول بهترین نتیجه برای دو طرف و
بلکه کل جامعه استفاده کند. اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که این
توانایی در چه کسانی بیشتر و در چه کسانی کمتر می باشد.؟ محقیق دانشگاه
پنسیلوانیا در تحقیقی که بر روی تعدادی از افراد 24 تا 33 ساله انجام داده اند
متوجه شدند که افراد دارای ماده خاکستری بیشتر، دارای قدرت استدلال اخلاقی بیشتری
هستند. نتایج این تحقیق در مجله Plose One منتشر شده است. طبق مطالعات علمی که بارها اثبات و منتشر شده اند، مغز
مردان 9 درصد بزرگتر و ماده خاکستری آن 6
برابر مغز زنان است. وقتی تمامی شواهد علمی گویای ضعف عقلانی زنان در تشخیص صحیح
از ناصحیح هستند، اصرار عده ای در دادن حق
قضاوت به زنان واقعا تعجب آور است!!!!!! در بسیاری از مطالب فمنیستی از عدم تساوی در حق قضاوت زنان،
گله و شکایت شده است. فمنیست ها مصرانه در پی گرفتن پست های مربوط به قضاوت هستند
بی آنکه متوجه باشند حضور انان در پست های حساس اینچنینی، می تواند حتی منجر به
نابودی اخلاق و عدالت شود و عملا بی قانونی را در کشور حاکم کند. براحتی می تواند
از مشاهدات عینی به ناتوانی در شعور، کوته فکری و عدم ثبات اخلاقی انان پی برد.
کمی دقت در همین مناظرات مربوط به حقوق زنان (که در این وب سایت هم فراوان است)
آشکارا این قضیه را اثبات می کند. در مباحثات عموما ضعیف، کم صبر، ناتوان از بیان
استدلالات منطقی می باشند و در نهایت
احساساتشان به خشم و عصبیت و انزجار منتهی می شود و جملات پایانی آنها
عموما با توهین هایی همچون داعشی، قرون وسطایی و ... ختم می شود. واقعیت این است که بسیاری از دانش های عینی که توسط عوام
کشف می شود چندان بی دلیل و بی پایه و اساس نیست. بسیاری از دانش هایی که بصورت
تجربی رشد کرده که در نهایت به ضرب المثل ختم شده و در بسیاری از مواقع نتایج مناسبی ارائه می دهد. نمونه ای از ضرب المثل ها در تشریح طبیعت زنان: زنان
چو ناقصان عقل و دینند/ چرا مردان ره آنان گزینند ضرب المثل نروژی: «شیطان زن را بلعید ولی از هضمش عاجز
ماند» ، «نه ماهی بدون استخوان است نه زن بدون جنون» ضرب
المثل ایتالیایی: «زن و گاو را از شهر خودت انتخاب کن» تمامی موارد بالا گویای ضعف عقلانی و یا حداقل عدم توانایی
آنان نه تنها در پست قضاوت بلکه تمامی شغل هایی که به نوعی شبیه به قضاوت است
مانند مدیریت در بخش های اجرایی، مدیریت های سیاسی، مسولیت بخش های مربوط به عرض و
تقاضا و ... می باشند. صلاح جامعهف پیشرفت و ارتقای آن به یک جامعه پیشرفته وابسته
به قرار گیری اعضای آن بر طبق لیاقت و شایستگی دارد نه براساس فشار های سیاسی ناشی
از گروه های فمنیستی و الحادی.
در تمامی جلسات و
صحبت های فمنیستی صحبت از توانایی برابر و بلکه بالاتر جنس مونث در برابر جنس مذکر
است. فمنیست ها سرسختانه و با لجاجتی خاص سعی
در توجیح ضعف های عقلانی خود با این بهانه که در جامعه فرصت مناسبی در اختیار زنان
قرار نمی گیرد هستند. آنان با کمک سیاستمداران و رسانه ها تلاش دارند نشان دهند
جامعه امروز بدوی تر از آن است که حقوق زنان را رعایت کند و با این روش به دنبال
گرفتن امتیازات اضافی و سهمیه های ناعادلانه برای کسب قدرت و ثروت در جامعه هستند.
اما واقعیت چیست؟ اگر نگاهی به
دستاوردها و خلاقیت های علمی معاصر و گذشته بیاندازیم، منصفانه اقرار خواهیم کرد
تمامی این پیشرفت ها مدیون مردان بوده و هست. بنیانگذاران شرکت های چند ملیتی که
زندگی انسان ها را دستخوش تغییرات اساسی کرده اند، کاشفین، سیاستمداران بزرگ و
تمامی پیامبران مرد هستند. بنابراین باید اقرار کنیم که نیرویی عظیم و خداگونه در
جنسیت نهفته است که اساس وظایف و اهداف انسان را مشخص می کند. یکی از تفاوت هایی
که جنسیت تعیین کننده آن است تونایی فیزیکی و فکری است. در بحث توانایی
فیزیکی، همگان (حتی فمنیست ها) معتقد به برتری مردان هستند. از اینرو کسی اعتراضی
به مجزا بودن بازی های ورزشی در المپیک نمی کند و حتی این جدایی یک امتیاز اضافی
برای زنان محسوب مچی شود. فقط کافی است تصور کنیم مسابقات بوکس بصورت مختلط برگزار
شود در اینصورت بعید است هیچ زنی حتی مشت دوم رقیب مرد خود را بتواند تحمل کند. بنابراین
مسابقات ورزشی بصورت غیر مختلط برگزار میشود که دلیل آن عدم تناسب بین نیروهای
فیزیکی دو جنس می باشد. اما سول اینجاست
که چرا شطرنج بصورت مجزا برگزار می شود؟؟؟؟؟؟!!!!!!! آیا برگزاری این
مسابقه سرتاسر فکری نوعی اقرار ضمنی به برتری مطلق مردان در این ورزش نیست؟؟؟؟؟؟ یک شطرنج باز
موفق باید ضریب هوشی بالا، خلاقیت، توانایی در تجسم فضایی، تمرکز مناسب و آنالیز
حرکات حداقل 20 حرکت آتی حریف خود را داشته باشد. موارد بالا، از توانایی های خاص
مردان می باشد که دارای انطباق کاملی با کارکرد مغز آن هاست. بررسی های زیادی در
این زمینه انجام شده است و فمنیست ها سعی در تغییر نتایج تحقیقات و نفسیر آنان
مطابق با مقاصدشان داشته اند. در مقاله ای
مشهور با عنوان Participation rates and gender differences in
intellectual domainsکه توسط Bilalic و همکارانش انجام شده است، رویه
فمنیستی به وضوح به چشم می خورد. آنان در مقاله خود ذکر کرده اند اگرچه عملکرد 100
مرد شطرنج باز انتخابی از 100 زن انتخابی به مراتب بهتر بوده است ولی دلیل این
اختلاف را بالاتر بودن تعداد شرکت کننده های مرد در مسابقات شطرنج می دانند
(استدلالی عجیب و غیر منطقی) و این در حالی است که انتخاب شوندگان برای این تحقیق
بصورت رندوم بوده و تعداد آنها نیز با یکدیگر برابر بوده اند. این مقاله با تاکید فراوان و در مقیاسی وسیع،
در سطح دنیا تبلیغ و نتایج آنرا نتایج نهایی و قطعی دانستند. حال آنکه شبهات زیادی
مطرح بود و اشکلات فراوان و بسیار بدیهی بر مقاله مورد نظر گرفته شد. در ادامه
مشخص شد آمار اعلام شده از نظر کمتر بودن شطرنج بازان زن، بدون پایه و اساس می
باشد و تفسیرها به شدت غیر واقعی می باشند(Michael Knapp). حتی در تحقیقات بعدی مشخص شد که در
فدراسیون هایی که زنان بیشتری برای مسابقات شطرنج مشارکت می کنند، ضریب تفاوت
عملکرد زنان با مردان حتی افزایش نشان داده است(Robert w Howard ). Howard در نتایج خود اعلام داشت در فدراسیون هایی که شطرنج بازان آن حدود 30 درصد
تعداد شرکت کنندگان (که آمار بسیار بالایی محسوب می شود) را تشکیل می دهند، این
ضریب برخلاف تصورات فمنیست ها که قاعدتا باید روند نزولی داشته باشد، رونی صعودی
نشان داده است. بدان معنی که با افزایش در تعداد شکت کنندگان زن، عملکرد آنان در
مقایسه با مردان ضعیف تر بوده است. او در تحقیقات خود اعلام کرده است از آنجا که
ساختار مغزی دو جنس متفاوت می باشد این اختلاف کاملا طبیعی و انطباقی کامل با
نظریه تکامل از خود نشان می دهد. متاسفانه مد روشنفکری
دنیای امروز شامل رعایت مواردی همچون بی حجابی زنان، کشیدن قلیان ، استفاده از
لباس های زننده و پاره شده و دفاع از حقوق زنان است. چیزی که امروزه خلاف انجام آن
نوعی بدویت محسوب می شود. از بحث ارائه شده متوجه نکته ای حساس و بسیار خطرناک تر
می شویم. اینکه علم هم در خدمت سیاست قرار گرفته است. رسانه ها نتایج مربوطه را
مطابق منافعشان تفسیر می کنند، سیاستمداران علم را وسیله ای برای توسعه سیطره خود
می گیرند و اگر به همین منوال پیش رود دیگر نمیتوان قداستی برای علم و تحقیقات
علمی در نظر گرفت.